رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

برف عشق

برف های سپید این تبلور سردی و عشق  

قدم های خسته ی باد میان شاخه های عریان 

برگ هایی که ققط امروز مشتی از خاک شدند 

و چگونه می توان باور کرد روزی دوباره شکوفه ها مهمانی می گیرند  

 

و قدم های انتظار مرد عابر برای رسیدن 

دل تنگی برای پریدن از قفس دل تنگی 

خنده های پر دردی که تو شیرین دانستی 

و این جاده بی انتها در کجا ختم خواهد شد 

 

وقتی دلش می خواست مثل ماهی در اعماق دریا گریه کنه 

جایی که دل هیچ کدوم از رهگذر ها براش نسوزه 

جایی که اشک های اون دریای آبی تو بشه 

 

برف لباسش را پر کرده بود 

جامه ی سیاه او دیگر سپید بود 

مگر فقط خدا کاری کند 

تا که این جامه ی سیاه او سپید شود 

 

و اگر او بخواهد دیگر محال است 

از برف و عشق بهراسی.........

نظرات 5 + ارسال نظر
shiny دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 10:35 ق.ظ http://shiny-star.blogsky.com

وب زیبایی دارین.

قلم دانش آموز دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 01:21 ب.ظ http://www.ghalamedaneshamooz.blogfa.com

سلام بزرگوار. خسته نباشید.

ممنون از حضور و لطفتون...
اگه مایل به تبادل لینک هستید وب ما رو با نام " قلم دانش آموز " لینک بفرمایید و بگید که وب زیبای شما رو با چه نامی لینک کنم.

اللهم عجل لولیک الفرج.
یاعلی مدد.

س دوشنبه 10 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 03:29 ب.ظ http://www.saminshop.com/shop/

******************
وب زیبایی داری
لطفاً به وب من هم سری بزن و اگه دوست داشتی نظر بده
ممنون
بای
******************

قلم دانش آموز سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:44 ب.ظ http://www.ghalamedaneshamooz.blogfa.com

سلام و خسته نباشید.
ممنون از شما.

بنده هم گل وجودتان را در گلدان خانه ی خویش کاشتم... امید است هر از مدتی خارهای اطرافش را مواظبت کنید... هر چند قابل تحمل نیستند...

ما رو هم دعا ...
اللهم عجل لولیک الفرج.
یا مهدی ادرکنی (عج).


در ضمن خوشحال میشم اگه کد لوگوی وب من رو در وب زیباتون قرارش بدین...

<a href="http://www.ghalamedaneshamooz.blogfa.com/" target="_blank" title="قلم دانش آموز"><img src="http://khamenei313.persiangig.com/logo/ghalamedaneshamooz.JPG" border="0"></a>

یا علی مدد.

حسین سه‌شنبه 11 آبان‌ماه سال 1389 ساعت 12:56 ب.ظ

بسیار زیبا و رومانتیک .

مرحوم قیصر امین پور شعر زیبایی دارد بنام حکایت مترسک
ایستاده در باد
شاخه لاغر بیدی کوتاه
بر تنش جامه ای انباشته از پنبه و کاه
بر سر مزرعه افتاده بلند
سایه اش سرد و سیاه

نه نگاهش را چشم
نه کلاهش را پشم
سایه امن کلاهش اما
لانه پیرکلاغی است که با قال ومقال
قار و قار از ته دل میخواند:
آنکه میترسد،میترساند

بمناسبت سالگرد این شاعر بزرگ - mer30

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد