ساحل مزر میان دریا و من
خانه ی ریشه ی خار ها و درخت ها
و شاید هم اقامتگاه صدف
آنگاه که دریابان قسم خورد
خارها برای دریا با ارزش تر است
خندیدیم...
ادامه مطلب ...سایه ها را ترسیم کرد
سایه ی مهربانی خواب بود
سایه ی بی وفایی بیدار بود
شاید هم بود
مگر می شود
باور نداشت
که سایه تنها در شب متولد می شود
ساعت ها با تو گام بر می دارد
ادامه مطلب ...