رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

رها (کلبه ابهام)

ناگفته های دخترانه

و خورشید به رنگ خون

آسمان پوشیده از ابر های سیاه

و خورشید به رنگ خون


همه جا پر از گرد و غبار بود

زمین پر بود از

سر ها و دست های بریده


دیگر کسی خاک را به رنگ خود نمی دید

شاید آن جا به خوبی می شد فهمید


انسان ترکیبی از خون و خاک است


و شاید آن جا بود که می شد فهمید

خدا چقدر به ما نزدیک است


چه شب هایی که مادران تا صبح

با اشک هایشان خدا را صدا می زدند


و چه صبح هایی که کودکان برای

عروسک هایشان لالایی سر می دادند

و می گفتند بابا  خواهد

با اسب خواهد آمد



اسب ها دیگر صاحبان خود را گم کرده بودند

و آرام و بی صدا در میان صحرا قدم می زدند


آن جا اسم هایی بود که

خدا صدایشان می زد


اسم هایی که عرش با شنیدن آن ها می لرزید


انگار جنگ میان سیاهی و سپیدی بود

میان ظلم و عدالت

میان خوبی و بدی


دعوا بر سر انصاف و بی رحمی

خدا و بی خدایی

...



انگار آنچه بر سر نیزه بود

خون نبود

مثل آتشی بود که دیر یا زود

شمشیر ها را می سوزاند


باز صدایی نجوایی دلنشین

در میان آن میدان

همه را آرام می کرد


ایاک نعبد و ایاک نستعین

....


نمی دانم تا به حال

چند بار این جمله را شنیدم

اما آن جا تازه می شد

معنای تک تک واژه ها را لمس کرد


دیگر کسی باقی نمانده بود

آن جا صحرای بی رحمی بود


صحبت از امام شهیدی بود

که آنگاه که در ته دل دعا می خواند


حتی برای شمشیر های سیاه


تا که شاید خدا یادشان بیاید

تنش پر بود از تیر هایی که


به یقین تیر ها خاموش بودند

و از ته دل خود را نفرین می کردند


اما باز دست های بی رحم انسان های

تاریک چشمانشان نور خدا را نمی دید


و پیراهن  امام شهید را 

پر از خون ساخته بودند


 آن جا آب را که خدا

به یقین برای همه حلال می دانست

به روی نور خدا می بستنند...


نمی دانم چند سال از آن روزگاران می گذرد

اما باز هم


روزهایی در سال هست

که همیشه بوی او را می هند


روزهایی هست که به نام او

قلم خورده است...


نامی که ترسا و کافر و یهود

به نام سالار عشق می پرستند


و حسین مظهر عشق بود


به یقین باور دارم

تنها عشقی است

که اگر فقط یک بار هم

صدایش زنی

تو را از یاد نمی برد



و هرگز دعای تو را بی جواب نمی گذارد


پس صدایش کن

این جا صحبت از شب هایی است

که اشک تو را

به سفره خانه ی خدا و فرشتگان می برند





عشقی که خدا هم 

دوستش دارد..


نظرات 3 + ارسال نظر
funshad.com جمعه 27 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 02:27 ب.ظ http://www.2mim.mihanblog.com

Salam,
Webe jalebo bahali darid,Omidvaram hamishe movaffagh bashid,
age mayelid mano ba name " 2mim | Sargarmi , Tafrih " (albatte be farsi) link konid va khabaram konid ta kheyli zood linketon konam.
Movaffagh bashid,
Bye

funshad.com جمعه 27 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 07:57 ب.ظ http://www.2mim.mihanblog.com

salam
link shodid
movaffagh bashid

بهنام منصوری شنبه 28 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.behnam99.blogfa.com

امیدوارم زیارت کربلا نصیب شما بشه.چون واقعا دل پاکی دارید.نه مثل من غرق در گناه.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد